مطالعه قسمت اول رازهای تریدینگ
کسب مهارت در ترید کردن
اول از همه باید شروع کنید به مطالعه کردن.
برای همهی چیزایی هستند که هر چه زودتر شروع به یادگیری کنیم، مهارت بیشتری کسب خواهیم کرد. در واقع هدف این است تا آخر عمرتان هر روز یک چیز جدید یاد بگیرید.
کتاب شمارهی ۱
کتاب مورد علاقه من در زمینهی ترید کردن، یک کتاب بسیار ساده است، ۱۰ روش برتر ترید: چطور آنها را بشناسیم، چه زمان با استفاده از آنها ترید کنیم و چطور از آنها پول درآوریم (Top ۱۰ Trading Setups: How to Find them, When to Trade Them, How to Make Money with Them. )
مثل همهی کتابهای دیگر در زمینهی ترید، من ترجیح میدهم نسخهی کاغذی آن را بخوانم، در مقایسه با نسخهی کیندل آن، دیدن تصاویر نمودارها آسانتر است.
این کتاب مختصر و مفید است. نویسنده در مورد افتخارات ترید خودش داستانسرایی نکرده است و به سیستم طلایی و مخفی خودش ارجاع نداده است که با استفاده از آن بتوانید هزاران دلار پول پارو کنید. این کتاب روی توصیههای ساده و عملی در بازارهای مختلف تمرکز دارد. وقتی قیمتها بالا میروند همه سود میکنند، اما زمانی که قیمت پایین میآید یا ثابت میماند چطور باید برخورد کنید؟ کتاب در این مورد هم توضیح داده.
با اینکه این کتاب روی بازارهای سنتی تمرکز داد، بیشتر قوانینی که عنوان کرده برای بازارهای کریپتو کارنسی هم صادق است. دلیلی که در صفحهی اول کتاب آورده برای اینکه چرا تریدرهای تازهکار متضرر میشوند، به قیمت همهی کتاب میارزد. تریدرهای تازهکار پولشان را از دست میدهند برای اینکه:
- با مبالغ بالا ترید میکنند؛
- بدون حد و مرز ترید میکنند، در واقع به نوعی قمار میکنند؛
- بیش از حد ترید میکنند؛
- پولهای ارزان قیمت بیارزش میخرند؛
- برای ترید کردن بیش از حد پول قرض میکنند.
ترید کردن با پول قرضی در کریپتو کارنسی مثل بازی کردن با دم شیر است. اگر تریدر حرفهای نیستید، خواهشا این کار را نکنید. بازار [کریپتوکارنسی] /) با سرعت بسیار زیادی جابهجا میشود و احتمال اینکه پول دیگران را خیلی راحت از دست بدهید و دیگر توان بازگرداندن آن را نداشته باشید واقعا زیاد است. و این اصلا خوب نیست.
همین موضوع ما را تفاوت اصلی بازار معمولی و بازار کریپتو میرساند.
بازارهای کریپتو با سرعت بازیهای کامپیوتری حرکت میکنند.
وقتی نویسندهی کتاب درمورد این صحبت میکند که ممکن است هفتهها حتی ماهها طول بکشد تا بالاخره به جایی که باید برسد، در جهانهای موازی ممکن است این اتفاق چند روزه بیافتد (قابل پیشبینی نیست). بارها دیدهایم که بازار یکشبه ۴۰ درصد سقوط کرده و در روند نزولی افتاده و بعد از دور روز بازیابی شده و حتی به قیمتی بالاتر رسیده. سرعت این بازار تا این حد زیاد است.
این یکی از دلایلی است که روزنامهها کریپتو را درک نمیکنند، همین است. آنها به طور مداوم گزارش میکنند که بیتکوین به پایان کار خود رسیده و برای همیشه از بین رفته است. واقعا خندهدار است. به عنوان مثال در سایت 99bitcoins یک نفر هر روز برای بیتکوین پیام تسلیت مینویسد.
مشکل این است که روزنامههای کثیرالانتشار به این بازی با سرعت کمتری عادت دارند. دقیقا مثل این است که در مدرسته فوتبال بازی میکردهاند و حالا وارد بازیهای حرفهای شدهاند و با افرادی بازی میکنند که با سرعت برقوباد از کنار آنها میگذرند. جای تعجبی هم ندارد، سطح بازیهای کاملا متفاوت است.
کریپتوها نسل کامپیوتری بازار بورس هستند.
متعلق به آدمهایی هست که در دورانی زندگی کردهاند که بدون اینترنت هیچ معنایی ندارد. برای آنها اینترنت مانند درختهاست، همیشه وجود داشتهاند. آدمهای بازار بورس از روزهای جوهر و کاغذ کاهی آمدهاند. وقتی که فوربز (Forbes) یا CNN یا FOX درمورد بازار نزولی در دنیای بورس سنتی گزارش میکنند، برای یک مدت منطقی قابل استناد هستند. ممکن است بازار برای ماههای راکد باقی بماند. اما برای کریپتو ممکن است بازار همین فردا سر به فلک بگذارد.
بازار کریپتو با سرعت نور حرکت میکند.
(برای ترید در صرافی باینانس می توانید از این لینک استفاده کنید)
کتاب شمارهی ۲
برای اینکه اطلاعاتی که لازم دارید به روز باشد، به کتاب شماره دو میرسیم:
دایره المعارف الگوهای نمودار (Encyclopedia of Chart Patterns)
این کتاب یک غول واقعی است. کتابی سنگین و قطور، پر از اطلاعات. بعد از خواندن آن احتمالا به هر چه نگاه کنید فقط الگو ببینید، حتی اگر الگویی وجود نداشته باشد. نگران نباشید. هر جا که به الگویی برخوردید آن را بررسی کنید. همیشه میبینید که افراد در توییتر یک سری خط رندم روی نمودارها میکشند و اسمش را میگذارند «تحلیل تکنیکال»، اما این کتاب بسیار منظمتر و جدیتر است.
تحلیل تکنیکال (به معنی مطالعههای الگوهای نمودارها) در دنیای کریپتو خوب جواب میدهد. احساس من این است که به این خاطر است که متخصصان ترید کریپتو نخبهها هستند و تحلیل تکنیکال برای مغز مهندسها کاملا منطقی به نظر میرسد. همین کار به یک پیشگویی محقق کننده میانجامد. یک دلیل دیگر این است که تریدهای ماشینی زیادی انجام میشود. شما در مقابل رباتهایی ترید میکنید که معمولا در exchanges (سایتهایی مانند بیترکس و…) قرار دارند و آنها هم چارهای ندارند جز اینکه بر اساس میانگین متحرک، شکست، پولبک (pull back) و سایز چیزای که تحلیل تکنیکال کاران دوست دارند، تصمیماتشان را بگیرند.
موضوع دیگری که باعث میشود تحلیل تکنیکال جواب بدهد این است که اساس آن بر پایهی روانشناسی قرار دارد. مردم دوست دارند سود کنند و ضرر نکنند. بعد از میزان معینی افزایش قیمت، سقوط خواهد کرد. که کاملا طبیعی است.
بازارها واقعا چیزی نیستند جز توهمات مشترک ناخوداگاه جمعی ما، تصویری از امیدها، آرزوها و ترسهای ما.
اما یادتان باشد که تحلیل تکنیکال غول چراغ جادو نیست.
همیشه هم جواب نمیدهد. گاهی هم فقط یک جادوگری بیمعنی است. درست انجام دادن آن سخت است، به آسانی قابل اشتباه کردن و فرستادن انواع سیگنال اشتباه است. اما همچنان ابزار مفیدی است. بارها جان مرا نجات داده و کمک کرده که از ضررهای بزرگ اجتناب کنم.
کتاب شمارهی ۳
آخرین کتابی که میخوام معرفی کنم، کتابی است که همیشه دوستش داشتهام: موفقیت در وال استریت ( One Up on Wall Street) اثر سرمایهگذار افسانهای، پیتر لینچ. او ۱۵ سال بازار را شکست داده است. از نظر آماری، اکثر تریدرها بعد از ۱۰ سال شکست میخورند. اکثر توصیههایی که در این کتاب آمده، مثلا سعی کنید قبل از اینکه در بازار بورس سرمایهگذاری کنید، خانه بخرید، منقضی شدهاند. خانه خریدن این روزها زوجهای جوان را زیر قرض و وام زیادی میبرد. اما توصیههای او درمورد سرمایهگذاری بدون تاریخ مصرف هستند و برای هر نوع بازاری هم کاربرد دارند.
اما او چطور این همه پول درآورده؟ مثل وارن بافت، او هم روی «سرمایهگذاری ارزشی» تمرکز کرده بود. میپرسید یعنی چه؟ سوالی خیلی خوبی است کارآموزان جوان من.
او روی چیزی سرمایهگذاری میکرد که میشناخت و درکش میکرد. وقتی همسر و فرزندانش با کیسههای خریدشان از یک فروشگاه جدید به خانه برمیگشتند، او درمورد آن کمپانی تحقیق میکرد و آن را میخرید. او معتقد بود اگر مردم از آن خرید میکنند، حتما شرکت خوبی است.
سرمایهگذاری روی چیزی که میشناسید یک اکتشاف ذهنی عالی است. وارن بافت قبول نمیکند که در همه نوع کسبوکاری سرمایهگذاری کند، به عنوان مثال او در تک استار که همه دوستش ندارند سرمایهگذاری نکرد، چون چیزی از تکنولوژی سر در نمیآورد. و چون آن را درک نمیکند نمیتواند تصمیمات خوب و جلوتر از زمان خودش بگیرد، پس سرمایهگذاری نمیکند. اگر هدف یک کوین را درک نمیکنید، از آن فاصله بگیرید. فقط به خاطر اینکه قرار است صعود کند آن را نخرید و از یک نفر در تلگرام شنیدهاید قرار است سود کند.
در بازار کریپتو، سرمایهگذاری ارزشی به این معنی است که یک سری کوین بیارزش کماهمیت نخرید. ICO ها همیشه در حال ظهور هستند و کوینهای جدیدی به بازار اضافه میشوند و قول سودهای بزرگ را میدهند. بعضی از آنها بالاخره یک روز به سود میرسند. اما بیشتر این کوینها بعد از چند سال بهطور کامل از بین میروند.
من به شخصه، روی کوینهای «زیرساختی» یا کوینهایی که شانس این را دارند که چندمنظوره باشند و به اهداف زیادی برسند، سرمایهگذاری میکنیم. من سابقه ساختن سیستمهایی را دارم، چون بیش از یک دهه مدیر سیستمها بودهام. من به دنبال افرادی هستم که جادههایی میسازند برای فردا.
ایتریوم ، بیتکوین، QTUM، Tezos چندین هدف دارند. اما Pot Coin ندارد.
بعد از گذشت چندین سال، مثل همهی تریدرهای خوب، پیتر لینچ تمام پولش را از ۲۰ درصد تریدهایی که میکند درآورده و در ۸۰ درصد تریدهایش سود چندانی نکرد یا حتی ضرر کرد.
۸۰/۲۰ فرمول خوبی است.
هیچوقت نمیتوانید نتیجهای بهتر از این کسب کنید، حتی اگر بتوانید چندین سال همین حد را نگه دارید بازهم به بیشتر از این نخواهید رسید. در نهایت شما هم به مقدار متوسط میرسید. آمار و احتمال حکم میکند این اتفاق بیافتد و ریاضی سلطان جنگل است. همهچیز اینجا و هر جای دیگری بر پایهی ریاضی است.
و البته، حتی بعد از اینکه این ۳ کتاب را خواندید، یادتان باشد که:
هیچ رمز و رازی وجود ندارد.
در واقع وجود دارد.
راز موفقیت خود شما هستید.
کمی کلیشهای است اما واقعیت دارد.
برای اینکه بهتر شوید، باید تمرین کنید. هیچ جایگزینی برای تجربه وجود ندارد.
این توصیه برای تمام زندگی شما صادق است. باید وارد گود شوید. باید بازی کنید تا یاد بگیرد.
اینکه چیزی را از کتابی بخوانید، با اینکه خودتان را آن را انجام دهید، زمین تا آسمان فرق دارد.
وقتی فشار زیادی وجود دارد و احساساتتان برعلیه شما هستند و با چشم خودتان میبینید که هزاران دلار دود میشوند و شما همسرتان را مقصر میدانید که به شما گفته بیایید و شام بخورید و باعث شده ضرر کنید (از آن باورهای خرافی)، چون در حال نگاه کردن به صفحه تریدها نبودهاید.
اما باید نیرویتان را جمع کنید و از نو شروع کنید. لازم نیست که در همهی دورها پیروز شوید. بیرون بروید، درختها را ببینید، به صدای پرندهها گوش دهید، با بچههایتان بازی کنید، به طور خلاصه، کارهایی را انجام دهید که واقعا در زندگی اهمیت دارد. وقتی که برگردید بازار منتظر شماست.
قانون بازی به این صورت است: اشتباه میکنید و یاد میگیرید.
منبع: